بیگاری در «آموزشگاه نیکی‌ها»/ زندان‌های حکومت اسلامی چگونه زندانیان را استثمار می‌کنند؟

Zendan-Estesmar-bigari

«دست‌کم ۶۵هزار زندانی در زندان‌های ایران «شاغل» هستند. با این‌حال، «اشتغال» نامی است که مقام‌های جمهوری اسلامی به استثمار زندانیان می‌دهند. بنابر تجربه خود زندانیان زندان‌های ایران مثل اردوگاه کار اجباری‌اند.»
 
«باید زندان‌ها محل تربیت باشند، باید مردم را در زندان‌ها تربیت کرد.» (روح‌الله خمینی، ۱۸/۱۱/۱۳۶۱)
«بایستی مدیریت ما در امر زندان جوری باشد که زندان به معنای واقعی کلمه آموزشگاه نیکی‌ها شود.» (علی خامنه‌ای، ۵/۴/۱۳۸۷)
 
طبق به‌روزترین آمار جهانی، ایران با داشتن ۱۸۹هزار زندانی (۲۲۸ نفر از هر صدهزار نفر) رتبه‌ی دهم در تعداد زندانیان و نرخ جمعیت زندانی در جهان را دارد. (این رقم حدود ۰٬۸ درصد جمعیت فعال ایران است.)
 
در گفتار رسمی مقام‌های جمهوری اسلامی زندان محیطی برای «اصلاح و تربیت» «مجرمان» است. غلامعلی محمدی، رئیس سازمان زندان‌ها در مصاحبه‌ای در تیرماه ۱۴۰۱ در این رابطه گفت:
 
ما فرد را مجازات می‌کنیم که او را در مسیر اصلاحی و تربیتی قرار دهیم بنابراین وجهه دوم سازمان می‌تواند یک وجهه فرهنگی، تربیتی و آموزشی تلقی شود.... ما در زندان‌ها با زندانیان سر و کار داریم و باید تمرکزمان روی بعد انسانی باشد بنابراین کار اصلی ما مدیریت روابط انسانی است، وقتی که ما تمرکز را روی بعد انسانی می‌گذاریم حتماً تحقق این اصل مستلزم این است که ما به حقوق زندانی، کرامت، شأن و منزلت انسانی زندانیان احترام بگذاریم.
 
با این‌همه، او سریعاً از بحث به اصطلاح اخلاقی و فرهنگی به اقتصاد پل می‌زند:
 
بر این عقیده هستیم که اگر بخواهیم کار اصلاحی و تربیتی انجام دهیم بهترین بستر برای تحقق کار اصلاحی و تربیتی، حرفه‌آموزی و اشتغال زندانیان است. البته به موازات حرفه‌آموزی و اشتغال زندانیان، کارهای فرهنگی متنوعی را در زندان‌ها انجام می‌دهیم اما بر بحث توسعه کمی و کیفی اشتغال متمرکز شدیم که این موضوع هم در سند تحول قضایی مورد توجه خاص قرار گرفته و به عنوان اولین برنامه‌ی اولویت‌دار ما در سال ۱۴۰۱ ابلاغ شده است.
 
زندانیان حدود یک درصد کل جمعیت فعال ایران را تشکیل می‌دهند. این رقم شاید در نگاه اول زیاد نباشد، اما با توجه به نوع و شرایط «کار» در زندان‌ها یا به تعبیر دیگر، با توجه به نرخ بسیار بالای استثمار (نسبت بالای میزان کار پرداخت‌نشده به مقدار مزد پرداخت‌شده) این قسم از «کار» اهمیت اقتصادی-سیاسی بالایی دارد و در سال‌های اخیر مورد توجه سیاست‌گذاران حکومت اسلامی بوده است.
 
«کار زندان، اجبار پنهان»
بنیاد شکل‌گیری کشور ایالات متحده‌ی آمریکا بر حذف سیاهان از عرصه‌ی سیاست و در عین حال، ادغام بهره‌کشانه‌ی آنان در شیوه‌ی تولید زراعی از طریق کار بردگی بوده است. با وجود الغای رسمی برده‌داری در سال ۱۸۶۵، همچنان یک فضای اجتماعی وجود دارد که از این قاعده مستثناست: زندان. این مستثنا کردن در همان متمم قانونی‌ای که الغای برده‌داری اعلام می‌کند ذکر شده است؛ متمم ۱۳ قانون اساسی ایالات متحده:
 
بردگی و کار اجباری جز به عنوان مجازات جرمی که شخص طبق مقررات به آن محکوم شده باشد در ایالات متحده یا هر مکان دیگری در حوزه‌ی قضایی آن‌ها وجود ندارد.
 
در ایران، برخلاف آمریکا، کار زندانیان به عنوان نوعی مجازات اجباری وجود ندارد. بر همین مبناست که رحیم مطهرنژاد، مدیرعامل «بنیاد تعاون زندانیان» – سازمان متولی فعالیت‌های اقتصادی سازمان زندان‌ها و از جمله استثمار زندانیان – کار زندانیان را «اختیاری» می‌داند:
 
زندانیان از اشتغال و حرفه‌آموزی استقبال می‌کنند و در این دو مهم، هیچ اجباری برای زندانیان وجود ندارد. زندانیان با کمال میل مشغول به کار می‌شوند زیرا حرفه‌ای را فرامی‌گیرند که بعد از رهایی از بند برای آن‌ها زمینه‌ساز اشتغال است، همچنین دستمزد دریافت می‌کنند و می‌توانند از این راه به خانواده‌های خود کمک کنند. بنابر این اشتغال زندانیان داوطلبانه و با استقبال مواجه است.
 
با این‌حال، همین ذکر نکردن کار اجباری به عنوان مجازات الزاماً پیامد مثبتی ندارد، بلکه ماهیت اجبارآمیز و بهره‌کشانه‌ی کار زندانیان را پنهان می‌کند. عدنان حسن‌پور، روزنامه‌نگار و زندانی سیاسی سابق، در مصاحبه‌ای با «کلکتیو ۹۸» در این رابطه می‌گوید:
 
در ظاهر در قوانین ایران مجازاتی تحت عنوان کار اجباری یا حبس با اعمال شاقه وجود ندارد، از همین رو شاهد الزام قانونی برای انجام کار اجباری نیستیم.... در قوانین ایران، ارائه‌ی فرصت کار کردن به زندانی به عنوان یک امتیاز قلمداد می‌شود! بدین معنا که بهره‌مندی از پاره‌ای «تسهیلات اعطایی» به زندانیان، همچون مرخصی یا عفو، منوط به انجام برخی اقدامات از سوی خود زندانیان شده است، در این میان کار در داخل یا خارج از زندان یکی از بهترین راه‌ها برای بهره‌مندی از این تسهیلات است.
 
سورن ماو، نظریه‌پرداز دانمارکی، در کتاب اجبار خاموش: نظریه‌ی مارکسیستی قدرت اقتصادی سرمایه «قدرت اقتصادی» را قدرتی می‌داند که نه با اعمال ضربه‌ی فیزیکی (خشونت) و نه با جهت‌دادن به نحوه‌ی اندیشیدن (ایدئولوژی)، بلکه با خلق محیطی خاص فرد را «به طور خاموش» مجبور می‌کند به شیوه‌ای خاص عمل کند. استثمار زندانیان نمونه‌ی خاصی از اعمال قدرت است که در آن خشونت فیزیکی و قدرت اقتصادی – اجبار صریح (زندانی‌کردن) و اجبار خاموش (به بیگاری گرفتن) – با هم یکی می‌شوند.
 
«شکل‌های استثمار در زندان‌های ایران»
بر اساس گزارش‌ها و روایت‌هایی که زندانیان سیاسی از زندان‌های ایران به دست داده‌اند استثمار زندانیان در چارچوب به کار گرفتن آنان در امور خدماتی زندان، کارگاه‌های تولیدی و «پروژه‌های زندان» و فعالیت‌های اقتصادی سازمان زندان‌ها در همکاری با ارگان‌های دولتی و شرکت‌های خصوصی رخ می‌دهد.
 
سازمان زندان‌ها با به‌کارگیری زندانیان در امور خدماتی هزینه‌های جاری زندان‌ها را به اندازه‌ی قابل توجهی پایین می‌آورند. این زندانیان به گفته‌ی حسن‌پور در میان زندانیان به «شهردار» معروفند. «شهردارها» در ازای انجام کارهای خدماتی مزدی نمی‌گیرند، بلکه فقط از امتیازهایی جزئی برخوردار می‌شوند. آتنا دائمی در گزارشی از تجربه‌ی خود در زندان‌های اوین، قرچک و لاکان رشت چنین می‌نویسد:
 
در سال ۹۶-۹۷ که بنده در زندان قرچک بودم تعداد زیادی از زندانیان از ۸ صبح الی ۳ بعداز ظهر در بخش اداری و بهداری زندان مشغول ارائه خدماتی چون نظافت، آبدارچی، نامه‌رسانی، جابه‌جایی زندانیان، آشپزی و امور خدماتی مربوط به زندانبان‌ها بودند که در ازای دستمزد تنها ۱۰ دقیقه زمان بیشتر از سایر زندانیان برای تلفن دریافت می‌کردند.
 
کارگاه‌های تولیدی موجود در زندان‌ها یا «پروژه‌های زندان» نوع دیگری از فعالیت سودآور است که زندانیان در آن استثمار می‌شوند و سود آن نیز به جیب سازمان زندان‌ها می‌رود.
 
اغلب زندان‌های ایران مالک اماکنی هستند که نزد زندانیان به «پروژه‌ی زندان» معروف شده است. این اماکن که در داخل یا خارج از شهرها قرار دارند، معمولاً محل اجرای پروژه‌ای چندمنظوره برای کسب درآمد هستند. مثلاً بخشی از پروژه به باغ‌داری و کشاورزی اختصاص یافته و بخشی نیز به مرغ‌داری و گاوداری. زندانیان کلیه‌ی کارهای این پروژه‌ها را به انجام می‌رسانند. (حسن‌پور در مصاحبه با «کلکتیو ۹۸»)
 
عایدی زندانیان از این کارها بسیار ناچیز است. دائمی درباره‌ی زندان قرچک می‌نویسد که اغلب نام زندانیان فعال در این کارگاه‌ها به عنوان «کارآموز» رد می‌شود تا حقوقی به آنان تعلق نگیرد و در بهترین حالت، زندانیان قدیمی حداکثر ۲۰ درصد از فروش کالاها سهم می‌برند. این در حالی است که زندانیان حتی برای استفاده از ابزارها و لوازم داخل کارگاه‌های زندان (مثل چوب، پارچه، چرم و…) باید پول بدهند. در زندان لاکان رشت نیز سهم زندانیان از بافت قالی‌های ابریشم در قالیبافی زندان حداکثر ماهی ۳۰۰هزار تومان است.
 
قابل‌ پیش‌بینی است که ایمنی کار در این کارگاه‌ها که تحت نظارت قانون نیم‌بند کار جمهوری اسلامی هم نیستند، شرایط مناسبی ندارد. دائمی درباره‌ی کارگاه‌های زندان اوین می‌نویسد «چنانچه زندانی در انجام امور خدماتی دچار سانحه و یا عوارضی گردد مسئولیت آن تماماً به عهده زندانی است».
 
زندانیان در پروژه‌های عمرانی و فعالیت‌های اقتصادی ارگان‌های دولتی و خصوصی طرف قرارداد با سازمان زندان‌ها نیز استثمار می‌شوند. بهمن ۱۳۹۴، اکبر محبی، مدیرکل وقت سازمان زندان‌های ایلام اعلام کرد که سیل‌بند ورودی شهر ایلام با کار زندانیان ساخته شده است. مطهرنژاد نیز می‌گوید در همکاری با شهرداری‌ها، روزی ۲۰هزار زندانی به «کار» فرستاده می‌شود. به گفته‌ی حسن‌پور:
 
ارگان یا سازمان طرف قرارداد مزد مورد توافق را، که اساساً زندانیان به هیچ وجه در جریان آن قرار نخواهند گرفت، تماماً به حساب سازمان زندان‌ها واریز می‌کند. در مقابل این خدمات متنوع هیچ حقوقی به زندانیان پرداخت نمی‌شود و آنها صرفاً اجازه پیدا می‌کنند هر شب یا برخی از شب‌های هفته به خانه‌های خود برگردند.
 
نوع دیگری از استثمار زندانیان برداشت از مزد زندانیان «رأی باز» است:
 
در این حالت زندانی مکانی را برای اشتغال خود معرفی و ماهیانه بخشی از درآمد اعلامی خود را به حساب زندان واریز می‌کند. بدین ترتیب او موظف نیست مرتباً به زندان یا به محوطه‌ی پروژه برگردد، بلکه مدت زمان الزام به مراجعه، غالباً هفتگی یا حتی بیشتر تعیین می‌شود. (حسن‌پور)
 
یقیناً تمام زندانیان به یک اندازه در معرض این رابطه‌ی استثماری نیستند و نابرابری‌های طبقاتی بیرون از زندان در داخل زندان نیز بازتاب می‌یابد. برخی از زندانیان، به ویژه بسیاری از زندانیان «مالی» و اختلاسگران، نه‌تنها استثمار را تجربه نمی‌کنند، بلکه به عنوان استثمارگر کار زندانیان فرودست نیز عمل می‌کنند.
 
زنده‌یاد سپیده فرهان در گفتگو با «زمانه» از این گفته بود که چطور زندانیان فرودست مجبور به کار برای زندانیان ثروتمندتر می‌شوند:
 
زمانی که من قرچک بودم یک بطری آب معدنی از هزار و ۵۰۰ تومان به پنج هزار تومان افزایش قیمت پیدا کرده بود و زندانیان واقعاً توان خرید نداشتند. آنان اغلب ناچار بودند آب شور قرچک را بنوشند. خوردن آب شور قرچک هم بیشتر باعث تشنگی می‌شود. برخی از زندانیان برای این‌که درآمد ناچیزی داشته باشند مجبورند در زندان برای اشخاص کار کنند. مثلاً یکی از کارها این است که مبلغ کمی می‌گیرند تا در صف تلفن یا فروشگاه به جای شخص دیگری بایستند، یا به جای دیگران ظرف و لباس بشویند. کارگری و نظافت می‌کنند. حتی بعضی از زندانیان هستند که وقتی به حمام می‌روند، کسی که برایشان کار می‌کند تمام مدت پشت در حمام کشیک می‌ایستد تا کسی در حمام را باز نکند، یا لباس‌هایش‌ را نگه می‌دارند یا اگر آب سرد بشود، باید سریع برود به افسر نگهبانی خبر بدهند که آب سرد شده. چنین اتفاقاتی در زندان قرچک در حال وقوع است.
 
برخی از زندانیان سیاسی و عقیدتی نیز که برای تأمین معاش با مشکل مواجه می‌شوند مجبور به کار برای زندانیان دیگر می‌شوند. رضا طالشیان جلودارزاده، روزنامه‌نگار در گفتگو با زمانه از تجربه‌ی حبس خود چنین می‌گوید:
 
زندانی سیاسی را می‌شناسم که از درون زندان به صاحب‌خانه‌اش التماس می‌کرد اثاث خانه‌اش را بیرون نریزد! و چند زندانی جوان دیگری که برای زندانیان مالی لباس­‌شویی و ظرف‌شویی می‌کردند در داخل زندان تا بتوانند هزینه‌های خود و خانواده‌هایشان را در بیرون از زندان تأمین کنند.
 
«زندان، اردوگاه کار اجباری»
کار زندانیان برای کارفرمایانشان، یعنی «بنیاد تعاون زندانیان» و کارفرمایان خصوصی، سود قابل‌توجهی به همراه دارد. به گفته‌ی رحیم مطهرنژاد، مدیرعامل «بنیاد تعاون زندانیان»، در حال حاضر ۶۵ هزار زندانی در هزار واحد تولیدی این بنیاد و «در مشارکت با بخش خصوصی» مشغول‌اند و بیش از پنج‌ هزار محصول تولید می‌کنند.
 
طبق اطلاعات مطهرنژاد، زمینه‌های فعالیتی که زندانیان در آن به کار گماشته می‌شوند، بسیار گسترده است:
 
بیش از سه هزار هکتار باغ پسته، بیش از ۱۰هزار هکتار گلخانه و تولید انواع گل و گیاه، بیش از ۱۵ هزار هکتار زمین کشاورزی و تولید انواع محصولات، تولید مصنوعات چوبی و فلزی و مبلمان، بافت فرش و تابلوفرش و پرورش ماهی و میگو و بسیاری فعالیت‌های دیگر.
 
اهمیت اقتصادی استثمار زندانیان آنقدر بالاست که در یکی از نسخه‌های اولیه‌ی برنامه‌ی هفتم توسعه نیز آمده بود که «به منظور تقویت انگیزه بنگاه‌ها» برای استخدام افراد تحت پوشش کمیته‌ی امداد (مانند افراد دارای معلولیت) یا افرادی که «از طرف سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی معرفی می‌شوند» استخدام آن‌ها «با پرداخت‌های کمتر از حداقل دستمزد و مزایای مصوب سالیانه» مجاز است. این بند که مورد اعتراض کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران قرار گرفت از نسخه‌ی نهایی برنامه‌ی هفتم حذف شد.
 
با این‌حال، حذف این بند هم الزاماً خبر خوشایندی نیست؛ استثمار زندانیان (و همچنین افراد دارای معلولیت که خود تحلیلی جداگانه می‌طلبد) در فضایی رخ می‌دهد که همین قوانین حداقلی و نیم‌بند نیز آن را کنترل نمی‌کنند و این عدم‌ نظارت نیز با نوعی پشتوانه‌ی گفتمانی حمایت می‌شود.
 
این پشتوانه‌ی گفتمانیِ «زندانی‌ستیز»، چنان‌که حسن‌پور در جایی از مصاحبه‌اش به آن اشاره می‌کند، بر مبنای انسانیت‌زدایی از زندانیان عمل می‌کند. وقتی به قول زنده‌یاد سپیده فرهان هویت انسانی را از زندانی گرفتند، آن وقت نه‌تنها می‌توانند از او بیگاری بکشند بلکه می‌توانند C را در قالب نوعی «لطف» و «امتیاز» جلوه دهند. این انسانیت‌زدایی و کار کشیدن از زندانیان در فضایی بیرون از حداقل هنجارهای قانونی، زندان‌های ایران را، به گفته‌ی آتنا دائمی، به «اردوگاه کار اجباری» تبدیل کرده است.
 
 
منبع: سایت رادیو زمانه