ریشه یابی روانی- اجتماعی جنبش انقلابی ١۴۰۱- «ترامای اجتماعی»، نویسنده علی شفیعی (بخش هفتم)

Shafyi Ali-1 خوانندگان گرامیِ سلسله نوشته های ریشه یابی روانی- اجتماعی جنبش انقلابی ١۴۰۱، واقف هستند که از بخش سوم این نوشته ها، به موضوع ترامای سیاسی (political Trauma) پرداخته شد.

در آن نوشته ها، خاطر نشان گشت که ترامای سیاسی، در اثر سرکوب های رژیم استبدادی که از کتک زدن و آسیب رساندن به مخالفین سیاسی در خیابان ها آغاز می گردد، و با دستگیری و اعمال شکنجه های تنی و روحی مخوف در زندان ها– که به کشتار و اعدام نیز منجر می گردد- ادامه می یابد، بوجود می آید.

ترامای سیاس، چه در دوران استبداد پهلوی ها، و خواه در زمان کنونی– دورۀ جباریت ولایت مطلقه فقیه-، پیامدهای روانی ـ اجتماعی بس دیرپا و هولناکی را نه تنها بر جسم و جان قربانیان خشونت های سیاسی، بلکه بر کل جامعۀ ایران، از خود بجای می گذارد.

تجربۀ بیش از صد سال حاکمیت دو استبداد شاهی و ولایی به مردم ایران آموخته است که این هر دو نظام استبدادی، بدون اعمال ترامای سیاسی، چه در حق مخالفین خویش، و خواه کل آحاد ملت ایران، قادر به حکومت کردن نیستند. چرا که حاصل ترامای سیاسی، نه تنها جریحه دار کردن روح و جسم قربانیان خشونت های سیاسی و اجتماعی است، بلکه پریشانی سلامت روانشناسی کل مردم ایران را– آنهم برای مدتی بسیار طولانی، یعنی نسل اندر نسل-، موجب می گردد. در حقیقت این تنها قربانیان سرکوب ها و خشونت های عریان مستبدین حاکم نیستند که به ترامای سیاسی مبتلا می گردند، بلکه تمامی مردم جامعه، تحت حاکمیت استبداد نیز مصون از این ترامای روانی ـ اجتماعی دیرپا نیست.

چندین دهه است که هم در علوم روانشناسی درمانگاهی و روانپزشکی، و همچنین علوم اجتماعی، بتدریج شناسائی بیشتری در مورد «ترامای اجتماعی»  (sozial trauma) صورت گرفته است. تلاش در نوشته کنونی اینست که با مطالعه تحقیقات و نظریه های علمی و عملی گوناگون، ویژگی های ترامای اجتماعی، بطور مشخص در جامعۀ دیروز و امروز ایران، شرح و روشن شوند.

ترامای اجتماعی چیست، و چگونه بوجود میآید؟

در ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ در آلمان کتابی با نام «ترامای اجتماعی » (Soziales Trauma) انتشار یافت (۱). این کتاب حاوی مجموعه ای از نوشته های گوناگون در زمینۀ ترامای اجتماعی است.

نویسندگان بخش های مختلف کتاب، در کشورها و جوامع گوناگون جهان کار و فعالیت حرفه ای می کنند. آنها تجارب نظری و عملی خویش در مورد ترامای اجتماعی را به رشته تحریر درآورده و در خدمت افکار عمومی، چه کارشناسان و متخصصین و خواه خوانندگان کنجکاو غیر متخصص، قرار داده اند.

در ابتدای معرفی محتوای کتاب، اینطور آمده است:

سعی و کوشش کتاب میان رشته ای (interdisciplinary) آموزش ترامای اجتماعی، اینست که شکافی را که مابین نظریه های تراما برایمعالجه در درمانگاههای روانشناسی و روانپزشکی از یک طرف و علوم اجتماعی از جانب دیگر وجود دارد را پر کرده و پایه و اساسی جهان شمولی برای همۀ کسانی که در صدد شناسایی قربانیان خشونت های سیاسی و اجتماعی هستند، بنا کند.

کارشناسان سرشناس حرفه ای بین المللی، نظریه های قابل عمل، همراه با شیوه های درمان و معالجه، بخصوص استراتژی های درمانی و پژوهشی خویش را جهت درک بهتر و بیشتر ترامای اجتماعی، در این کتاب ترسیم می کنند.

از دید این کارشناسان، تراماتیزه شدن هر جامعۀ انسانی، خشونت های سازماندهی شدۀ دسته جمعی (collectivforce)، در انواع سرکوب های سیاسی، همچون شکنجه در زندان ها، کشتارهای فردی و جمعی و یا مهاجرت های اجباری را شامل می شوند. اینگونه اعمال قهر آمیز، همگی در طیف وسیعی از نظریه ها در زمینه های روانشناسیِ درمانگاهی (psychologclinical)، روانپزشکی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی رشد، علوم فرهنگی، سیاست شناسی، حقوق، شیوه های خاص پژوهشی، آموزشی، و اخلاق را در بر می گیرند».

بنابر دید کلی نویسندگان کتاب فوق، شناسایی ترامای اجتماعی، هم شامل روانشناسی و روانپزشکی درمانگاهی، هم روانشناسی اجتماعی، و هم دیگر علوم اجتماعی که در زمینۀ آسیب شناسی اجتماعی مطالعه و پژوهش می کنند، می شود. بخصوص، روانشناسی درمانگاهی، به مجموعه ای از اختلالات تنی و روانی که پس از ترامای سیاسی و اجتماعی در اعمال خشونت ها و کشتار های دسته جمعی سازماندهی شدۀ سیاسی بوجود می آیند، می پردازد.

امر مهمی که در این کتاب، شناسایی گشته است، اینست که جنایات سیاسی، تنها منحصر به یک فرد و یا گروه سیاسی و اجتماعی خاصی که قربانی سرکوب برنامه ریزی شدۀ سیاسی قرار می گیرند، نمی شوند، بلکه تمامی عرصه های اجتماعی مردم ساکن در آن کشور و جامعه را هدف خویش قرار می دهند و دربر می گیرند.

بنابر این واقعیت عینی، واژۀ ترامای اجتماعی، تأثیرات ترامای سیاسی اولیه را با در نظر گرفتن چشم انداز اجتماعی دیرپای آن، توصیف میکند. در واقع ترامای اجتماعی، تنها به سطح خانواده ها، و یا گروه های سیاسی و اجتماعی قربانی خشونت های استبداد، مربوط نمی شود، بلکه پروسۀ اجتماعیِ ماوراء این قربانیان است که در انواع  شکل گیری های آسیب های روانی ـ اجتماعی، شامل کل جامعه می شود.

آثار دیرپای ترامای اجتماعی کدام ها هستند؟:

فرانس روپرت (Franz Ruppert) پروفسور کارشناس انواع تراما های روانی از آلمان، در سال ۲۰۱۸، کتابی انتشار داد، به نام «در جامعه ای تراماتیزه شده، من کیستم؟» (۲)

این نامِ بسیار با معنی و پر محتوی، بیانگر ترامای اجتماعی است که در بالا بطور کوتاه و مختصر تعریف شد.

فرانس روپرت در این کتاب، ترامای روانی حاصل تصادفات و یا خشونت های سیاسی و اجتماعی را اینطور تعریف و توصیف می کند:

«هرگاه پس از تجربۀ ترامای روانی، شکاف و یا دوگانگی پایداری در روانِ انسانی مشاهده گردد، او مبتلا به ترامای روانی گشته است».

در مورد این «شکاف و دوگانگی روانی پایدار»، بعداً بیشتر توضیح داده خواهد شد، چرا که این شکاف و دوگانگی، بیانگر ترامای اجتماعی در هر یک ازجامعه های بشری است.

فرانس روپرت، درکتاب فوق و دیگر نوشته ها و آثار نظری، و تجارب درمانیِ خویش، با بیماران مبتلا به تراما، چهار نوع تراما را از جنبۀ ساختاری، شناسائی کرده است.

این چهار نوع تراما بدین قرار هستند (۳):

۱. ترامای حیاتی یا وجودی (existencetrauma)،

۲. ترامای از دست دادن عزیز و یا عزیزان خویش (losstrauma)،

۳. ترامای رابطۀ پیوندی حیاتی (bindingtrauma)،

۴. ترامای نظام (بسته) رابطه پیوندی (bindingsystemtrauma).

حال قبل از آنکه به موضوع اصلی این نوشته، یعنی ترامای اجتماعی، بپردازم، تلاش می کنم، یکایک این چهار نوع تراما را ابتدا بنابر نظر فرانس روپرت، شرح دهم. سپس تأثیر سرکوب ها و جنایات سیاسی در دو رژیم استبدادی پهلوی و ولایی را که شامل هر چهار نوع ترامای بالا می شوند، در ایجاد ترامای اجتماعی در ایران با توضیح و تفسیر بیشتری روشن کنم:

۱. ترامای حیاتی یا وجودی (existencetrauma):

از دید فرانس روپرت: «ترامای حیاتی در وضعیتی بوجود می آید که در آن جان انسانی در خطر مرگ، و نیستی و نابودی قرار گیرد. در این وضعیت روحی ـ جسمی بسیار مهیب و وحشتناک، انسان بصورت بالقوه، نابودی حیات و زندگی خویش را در کمال بیچارگی و درماندگی، تصور، احساس، و تجربه می کند. علائم (symptoms) روان پریشی که پس از مبتلا شدن به این نوع تراما، در درون انسان بوجود می آیند، بیش از هر چیز، ترس از مرگ است. علائم ترس از مرگ، خود را هر از چندی در اشکال وحشت زدگی، استیصال و اضطراب بسیار شدید، نشان می دهند».

۲. ترامای از دست دادن عزیزان خویش (losstrauma):

فرانس روپرت، ترامای از دست دادن عزیز و یا عزیزان خویش را اینگونه توصیف می کند: «ترامای از دست دادن عزیز و یا عزیزان خویش، در اثر جدایی و یا از دست دادن آنها، آنهم برای همیشه، در درون انسان بوجود می آید. این نوع از تراما، زمانی در انسان پایدار باقی می ماند که مابین فرد مبتلا گشته به تراما و عزیز از دست رفتۀ او، رابطۀ عاطفی بسیار عمیقی وجود داشته باشد».

بنابر نظر روپرت، «بدترین و سخت ترین نوع ترامای از دست دادن عزیز، مرگ مادر برای فرزند خردسال، و یا مرگ فرزند خردسال برای مادر است. علائم واضح و روشن ترامای از دست دادن عزیز، مبتلا گشتن به افسردگی (depression) در فاز های طولانی مدت هستند».

۳. ترامای رابطۀ پیوندی (bindingtrauma):

فرانس روپرت، در طول بیش از سه دهه مطالعه و پژوهش های نظری و عملی خود، ترامای رابطۀ پیوندی را به سه نوع ترامای گوناگون تقسیم می کند:

الف. ترامای پیوندی، ب. ترامای پیوندی وابستگی حیاتی (symbiosistrauma)، و ج. ترامای ناکام گشتن در عشق و محبت و دوستی.

الف. ترامای پیوندی:

از دید فرانس روپرت: «ترامای پیوندی، زمانی در انسان بوجود می آید که او از نظام رابطۀ عاطفی که در آن زندگی می کند، بیرون انداخته شود. بدین صورت که او را از نظام پیوندی خویش طرد و مطرود، و تبعید کنند. این امر می تواند در اشکالی چون مورد آزار و اذیت (bullying) قرار گرفتن کودک و یا نوجوانی در مدرسه توسط هم شاگردان او، و یا در محل کار و اشتغال بوسیلۀ همکاران، صورت گیرد. حتی راندن و ترک کردن انسان ها از وطن و جامعۀ خویش، بخاطر تعلق داشتن به قوم و اتنیک خاصی، و یا دین و مذهب و داشتن عقاید دیگر، می توانند افراد را به ترامای رابطۀ پیوندی، مبتلا کنند».

ب. ترامای پیوند وابستگی حیاتی (symbiosistrauma):

فرانس روپرت، در سال ۲۰۱۰، واژۀ ترامای پیوند وابستگی حیاتی (symbiosistrauma) را ابتکار کرد. از دید او، این نوع از تراما: «ترامای اولیۀ نوزادی است که بخاطر ملال از دست دادن نیازهای حیاتی خود نسبت به مادر خویش در اشکالی چون، تماس گرفتن با بغل و تن مادر، تغذیه شدن بوسیلۀ مادر، بدست آوردن عشق و محبت و تجربه کردن احساس تعلق داشتن به مادر خویش، متیلا به آن می شود. نوزاد بخاطر نیازهای حیاتی وجود خویش نسبت به مادرش، دچار ترس از مرگ و نابودی می شود. این امر سبب می گردد که پس از مبتلا گشتن به این نوع تراما، در درون او گرایش به قطع امید کردن از خود و زندگی خویش، و یا خود را به طرز شدیدی منزوی و گوشه گیر کردن،پدید آید».

ج. ترامای ناکام گشتن در عشق و محبت و دوستی:

بنابر نظر فرانس روپرت، اگر کودکی در خانواده ای بدنیا آمد که پدر و مادرش مبتلا به ترامای پیوند حیاتی در اشکال گوناگون آن باشند، پریشان روانی های متعددی در آینده، دامنگیر کودک می توانند گردد.

در واقع، عدم تجربۀ عشق و محبت و دوستی در دوران نوزادی و کودکی هر انسانی، او را مبتلا به ترامای ناکام گشتن در عشق و محبت و دوستی اولیه ای می تواند کند که کودک نیاز حیاتی به آن دارد.

بنابر نظر فرانس روپرت، تجربه نکردن دوستی و محبت در درون خانواده، یعنی ناکام گشتن در عشق و محبت اولیه در دوران نوزادی و کودکی، باعث می شود که به هنگام نوجوانی و جوانی، علائم روان پریشی متعددی در درون انسان پدیدار شوند. این علائم از دید فرانس روپرت این ها هستند:

«مشکلِ یافتنِ هویت، بی ثباتی در احساسات، مصرف مواد مخدر و یا دیگر شیوه های رفتاریِ اعتیاد آور، ترس شدید از ترک شدن و جدایی از دیگران، و بیش از همه در روابط نزدیک و عمیقاً حساسی (چون زناشوئی) مشکل داشتن» (۴).

در نوشتۀ بعدی به ترامای شمارۀ چهار، یعنی، ترامای نظام (بسته) رابطه پیوندی (bindingsystemtrauma)، از دید فرانس روپرت و سپس تأثیرات این چهار نوع تراما، در ایجاد ترامای اجتماعی که حاصل نظام های استبدادی هستند، خواهم پرداخت.

منابع و مأخذها:

(۱)-

Soziales Trauma:Herausgeber:Andreas Hamburger, Vahik Volkan, CamelliaHancheva;Springer Verlag , Berlin12/2022, S. 8 – 12

(۲)-

Franz Ruppert: Wer bin ich in einer traumatisierten Gesellschaft? Wie Täter-Opfer-Dynamiken unser Leben bestimmen und wie wir uns daraus befreien. Klett-Cotta, Stuttgart 2018

(۳)-

Franz Ruppert: Trauma, Angst und Liebe. Unterwegs zu gesunder Eigenständigkeit. Wie Aufstellungen dabei helfen. Kösel, München 2012,

(۴)-
 
Franz Ruppertals Herausgeber:Liebe, Lust & Trauma. Auf dem Weg zur gesunden sexuellen Identität. Kösel, München 2019,