علی شفیعی; مدار بسته خشونت در خاورمیانه و پیامدهای روانشناختی آن در سطح جهان
روز هفتم ماه اکتبر ۲۰۲۳ ابتدا با حمله حماس به خاک اسرائیل و سپس بمب ریختن شبانه روزی ارتش اسرائیل بر سر مردم بی دفاع و بی گناه ساکن در نوار غزه، بعلاوه پشتیبانی بی قید و شرط دولتهای غربی، خاصه آمریکا و آلمان از این جنایت جنگی دولت اسرائیل، که تجاوزی آشکار به جان و مال و هستی ملت فلسطین است، بار دیگر مدار بسته خشونتی بس ویرانگر نه تنها منطقه خاورمیانه، بلکه تمامی جهان را به درون خویش کشانده است.
از دید نویسنده این سطور شناخت « مدار بسته خشونت » یکی از مهمترین و با ارزش ترین آموزه های ابوالحسن بنی صدر به جانبداران مردمسالاری و حقوق انسان است. بنی صدر با شمارش ویژه گیهای قدرت که پدیدآورنده مدار بسته خشونت است، آنرا قابل شناسائی میکند. او تأکیدی تمام بر این امر دارد که تنها راه خلاصی یافتن از قدرتِ موجد روابط سلطه گر ـ زیر سلطه، رها گشتن از مدار بسته خشونت است. او این رهائی را در دفاع بی چون و چرا از حقوق انسان دانسته و آنرا سالم ترین و مؤثر ترین راهکار جهت رهائی از مدار بسته خشونت توصیه میکند.
در این نوشته سعی من اینستکه مدار بسته خشونت را از دید بنی صدر شناسائی و با آوردن انواع گوناگون مثالها، خاصه از استبداد حاکم در میهن خودمان ایران، و دیگر کشورهای منطقه و جهان، چگونگی ایجاد مدار بسته و استمرار آنرا تشریح کنم.
در بخش دیگری از نوشته، پیامدهای روانشناختی گرفتار آمدن به مدار بسته خشونت را چه از جنبه روانشناسی فردی و خواه جمعی، در ابعاد سیاسی و اجتماعی، توضیح خواهم داد.
مدار بسته خشونت چیست و چگونه بوجود میآید؟
در تاریخ ۱۲ نوامبر سال ۲۰۱۵ برابر با ۲۱ آبان ۱۳۹۴ بنی صدر در شهر شودو فون سوئیس در باشگاه ۴۴ ـ که در سال ۱۹۴۴ تأسیس یافته و محل برگزاری سخنرانی شخصیتهای بزرگ جهانی است ـ موضوع سخنرانی خویش را « رابطه قدرت با ایدئولوژی » گذارده و با طرح این سئوال که « قدرت چیست؟ »، جواب آنرا اینطور بیان میکند: (۱)
« قدرت رابطه قوا ( زور ) میان مسلط ـ زیر سلطه است که در آن ترکیبی از زور با نیروهای محرکه سرمایه و دانش و فن و ... بکار میرود. رابطه قوا و بکاربردن ترکیب بالا را ایدئولوژی توجیه و مشروع میکند. بدین قرار هر مرامی رابطه قوا و بکار بردن ترکیب نیروهای محرکه با زور را توجیه کند، مرام قدرت است. چنانکه هر مرامی ترکیب نیروهای محرکه با حقوق را تجویز و رابطه حق با حق را پیشنهاد کند، بیان استقلال و آزادی است. » (۲)
حال اگر ما در پرتو تعریف بنی صدر از قدرت به « زخم بازی « ( ۳ ) که هفتاد و پنج سال است، تمامی منطقه خاورمیانه را دربر گرفته، بنگریم، این امور آشکار ما میشوند:
الف. از زمان تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین، در واقع قلب کشورهای مسلمان نشین منطقه خاورمیانه، یکی از ثروتمند ترین مناطق جهان از جنبه ذخایر انرژی نفت در دنیا تحت نفوذ و کنترل کشورهای سرمایه داری سلطه گر، در رأس آنها آمریکا، قرار گرفته است.
ب. با مسلح کردن دولت اسرائیل به بیشترین و مدرنترین سلاحهای جنگی ( برای مثال دولت اسرائیل ۲۰۰ بمب اتمی دارد. ) توسط امریکا و دیگر کشورهای غربی، این کشور با جمعیت بسیار کمی که دارد، صاحب قدرت نظامی بس بزرگ و مهیبی بقصد تهدید دیگر کشورها و مردم ساکن در منطقه خاورمیانه گشته است. در واقع میتوان گفت دولت اسرائیل حامی و پاسدار تمامی استبدادهای حاکم در منطقه در ایجاد مدار بسته خشونت است.
ج. با تنش های سیاسی غالباً قلّابی که مستبدین حاکم در منطقه ـ بیشتر جهت سرکوب و مهار ملتهای خویش ـ ظاهراً در ضدیت و دشمنی با اسرائیل ایجاد میکنند، روابط سلطه گر ـ زیر سلطه موجد مدار بسته خشونت را بکمک و یاری همدیگر برقرار کرده اند. کار این مدار بسته خشونت تهدید مداوم اعمال خشونت نسبت به دیگر ملتها در منطقه خاورمیانه است. برای مثال بیش از چهل سال است که مردم ایران در وحشت بمباران وطن خویش از جانب دولت اسرائیل بسر میبرند. در این تهدید دائمی بنابر گفته بنی صدر « ترکیبی از زور با نیروهای محرکه سرمایه و دانش و فن و ... بکار میرود. »
د. در حقیقت کشورهای مسلط غربی بکمک اسرائیل و با همکاری و همراهی مستبدین حاکم در منطقه، مثل نظام « مقدس » ولایت مطلقه فقیه، مدار بسته ای از خشونت را ایجاد کرده اند. در این مدار بسته بکمک سانسور و زور تبلیغات دروغین، رابطه قوا و بکاربردن ترکیب نیروهای محرکه سرمایه و دانش و فن را توجیه و مشروع میکنند.
تجارب سیاسی نزدیک به هفتاد سال جانبداران مردمسالاری در ایران نشان داده و میدهد که اگر در این منطقه مدار بسته خشونت حرف اول و آخر را نمی زد، بطور حتم نظامهای سیاسی مردم سالار بوجود می آمدند. در اینصورت ترکیبی از نیروهای محرکه سرمایه و دانش و فن را در خدمت حقوق مردم این منطقه بکار میبردند. طوریکه همه مردم ساکن در این منطقه نه در جنگ و تهدید به جنگ و ویرانی روز افزون، بلکه در رشد و رفاه زندگی میکردند.
ه. از جمله یکی از این تبلیغات دروغ در کشورهای غربی که دولتهای حاکم برای ملتهای خویش ساخته اند و میسازند. این تبلیغ بشدت بیشرمانه و دروغ است که به دولت و مردم اسرائیل نقش قربانی را داده اند و میدهند. و این نقش را در پشت فریب « ضدیت با یهودیان » Antisemitismus پنهان کرده و مدام به نمایش میگذارند. طوریکه مخالفت با سیاستهای جنایتکارانه دولت اسرائیل تبدیل به ضد یهودیان گشته و سخت تقبیح و سرزنش میشود.
دادن نقش قربانی به متجاوز بخش عمده ای از ایدئولوژی خشونت گران را تشکیل میدهد. متجاوزان به حقوق انسان در هر گونه رابطه انسانی و اجتماعی جهت ساختن مدار بسته خشونت از این نقش استفاده میکنند. در بخش روانشناختی این نوشته بیشتر و مفصل تر به نقش قربانی دادن زورمداران بخود خواهم پرداخت.
بنی صدر در ادامه سخنان خویش به این نتیجه بسیار با اهمیت میرسد:
» قدرت نه میتواند بی طرف باشد و نه میتواند خوب باشد. زیرا تا وقتی ضدیتی ( دشمنی ) پدید نیاید، نیرو را نمیتوان با دادن جهت ویرانگر بدان، زور گرداند و نمیتواند خوب باشد. زیرا ترکیب زور با نیروهای محرکه که در روابط قوا بکار میرود، ویران میکند. » ( ۴ )
او سپس قوانین پنجگانه ای را که قدرت از آنها پیروی میکند به ترتیب ذیل شمارش میکند:
قانون اوّل: « دو طرف رابطه قوا یکدیگر را در مدار بسته ای زندانی میکنند: بدون وجود دشمن، رابطه قدرت و قدرت پدید نمی آیند.»
قانون دوّم: « فزونی تخریب بر ساختن، قانون دومی است که قدرت از آن پیروی میکند. چرا که بدون تخریب، قدرت وجود پیدا نمی کند و هر گاه تخریب بیشتر از ساختن نگردد، قانونهای بعدی بلااجرا میشوند. »
قانون سوّم: « قانون سومی که قدرت از آن پیروی میکند، بزرگ و متمرکز شدن است.»
قانون چهارم: « قانون چهارمی که قدرت از آن پیروی میکند، فرا گرفتن بعدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، به ترتیبی است که بدیلی از جنس حق امکان وجود پیدا نکند. » و بالاخره
قانون پنجم: « قانون پنجمی که قدرت از آن پیروی میکند، وفا نکردن به عهد است. بدین خاطر که طبعی متلون دارد. آنچه را امروز واجب می شمارد، فردا میتواند حرام بگرداند. از اینرو است که ایدئولوژی را تا از خود بیگانه نکند، نمیتواند بکار برد. »( ۵ )
حال اگر ما تمامی نوشته ها و بیان های واقعی و نه دروغین، پیرامون « زخم باز » رابطه دولت اسرائیل با مردم فلسطین را در ۷۵ سال گذشته مطالعه کنیم، بطور کاملاً روشن و شفافی پنج قانون قدرت را که دولت اسرائیل با مردم فلسطین و دیگر مردم منطقه خاورمیانه برقرار کرده است را مشاهده میکنیم. یعنی ایجاد مدار بسته خشونتی که کار اصلی آن اعمال خشونت و ویرانگری در حق همه مردم منطقه خاورمیانه است.
من در اینجا تنها به قانون چهارم قدرت که « فرا گرفتن بعدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است، به ترتیبی که بدیلی از جنس حق امکان وجود پیدا نکند. »، میپردازم.
ما میدانم که اولین قربانی در هر جنگی ابتدا حقیقت است. و اینرا نیز میدانیم که دولتهای غربی بنام طرفداری از « مردم مظلوم اسرائیل » و مستبدین حاکم در منطقه بنام حمایت از « مردم مسلمان فلسطین »، روش کار خویش را جنگ افروزی و گاهی جنگ و زمانی صلح، که همان ماندن در مدار بسته خشونت است، قرار داده اند.
در اینصورت هم اسرائیل و کشورهای غربی ( سلطه گر ) و هم مستبدین حاکم در کشورهای خاورمیانه ( زیر سلطه ) با ایجاد مدار بسته خشونت چنان سیاستی را پیش میبرند که هیچگونه بدیلی از جنس حق چه در درون کشور و میان مردم اسرائیل و خواه پیش مردم فلسطین و دیگر کشورها و ملتهای ساکن در خاورمیانه امکان وجود پیدا نکند.
چرا که اگر مدار بسته خشونت در منطقه خاورمیانه از میان برود، هم بساط صهیونیسم های متجاوز و جنگ طلب و هم دیکتاتور های مزدور حاکم در منطقه، هر دو با هم از میان خواهد رفت.
حال این سئوال پیش میآید که چرا مدار بسته خشونت برای هر دو دسته این سیاستمداران جنگ افروز و خشونتگر، یعنی صهیونیسم ها و استبدادهای حاکم در منطقه، نقش حیاتی دارد؟
بنی صدر جواب این سئوال با روشنی کامل به ما میدهد. او میگوید:
« اینک که قدرت و رابطه آن با ایدئولوژی را دانستیم، میتوانیم دریابیم، چرا در مدار بسته ای که قدرت مسلط و زیر سلطه را، در آن، زندانی میکند، خشونت نقش اول را پیدا میکند و با از خود بیگانه کردن مرامهای دو طرف بر میزان خشونت و ویرانگری می افزاید و ترور را که انواع بسیار دارد ـ که نوع تحقیر و نوع ترور اخلاقی خشن ترین و ویرانگر ترین و برانگیزترین به خشونت بازهم بیشتر هستند، ـ رایج ترین روش بکار بردن خشونت میکند.
در حقیقت در مدار بسته، جز زور کاربرد ندارد. پس با وجود مدار بسته، از میان بردن ترور و تروریست غیر ممکن است. بدین خاطر بود که پیش از حمله قوای آمریکا و انگلیس، ( در سال ۲۰۰۲ به افغانستان و ۲۰۰۳ به عراق ) هشدار دادم که جنگ روش در خور نیست و خود عامل گسترش تروریسم میشود. امروز، آقایان بلر و بوش از عمل خویش ابراز پشیمانی میکنند. در حالیکه داعش بر القاعده افزوده شده است و بخش بزرگی از جهان گستره ترور گشته است. ....» ( ۶ )
در نوشته بعدی بیشتر به ویژگیهای مدار بسته خشونت از دید بنی صدر خواهم پرداخت.
منابع و مأخذ ها:
( ۱ ) نگاه کنید به کتاب « انقلاب » نوشته ابوالحسن بنی صدر از صفحه ۱۳۹ تا ۱۴۳، تاریخ انتشار: خرداد ۱۳۹۶؛ انتشارات انقلاب اسلامی
(۲)همانجا صفحه ۱۳۹
( ۳ ) تعبیر » زخم باز « از نویسنده سرشناس آمریکایی Noam Chomsky است. او در کتابی با نام « زخم باز خاورمیانه. اسرائیل، فلسطینی ها و سیاست خارجی آمریکا » که در سال ۲۰۰۳ انتشار یافته است، با اطلاعات بسیار دقیق و وسیعی که دارد، ثابت میکند: سیاست خارجی آمریکا به هیچ وجه مایل نیست، در منطقه خاورمیانه صلح و آرامش برقرار گردد. چرا که این سیاست بیشتر از جانب سرمایه داران راستگرای آمریکائی حمایت میشود. در نتیجه حکومتهای آمریکائی، چه از احزاب جمهوریخواهان و خواه دمکرات ها، توان سرپیچی از این سیاست را ندارند. کتاب مزبور به زبان آلمانی این نام را دارد.
Offene Wunde Nahost. Israel, die Palästinenser und die US-Politik
( ۴ ) همانجا صفحه ۱۳۹
( ۵ ) همانجا صفحه ۱۳۹ و ۱۴۰
( ۶ ) همانجا صفحه ۱۴۱ و ۱۴۲