عباس معیری هنرمندی که از دنیا رفت و در هستی ماند
در سوم آبان ۱۳۹۹، عباس معیری، هنرمندی چشم از جهان پوشید که پیام آور هنری بود که در ایران آفریده شده و حیاتی چنین دیرپا دارد. در دنیای خارج از ایران، گمان بر این بود که مینیاتور هنری مرده است. او بود که گفت این هنر نمیمیرد چراکه هستی نمیمیرد. او بمدت ۳۰ سال استادی کرد و این هنر را آموخت و خود نیز صاحب سبک شد. در سبک او، استقلال و آزادی و صلح نقش دارند: هر اثر او ترجمان استقلال است، ترجمان آزادی است، ترجمان صلح است، ترجمان امید است، بیانگر زندگی است.
بگاه مطالعه اندیشه سهروردی، با کار ماسیون آشنا شدم. او ویژگیهای این هنر ایران را یافته و ثبت کردهاست. از معیری، در باره آنها پرسیدم. به تفصیل پاسخ داد. حاصل توضیح او این بود که دراین هنر، هر اثر، هستی را در خود باز میگوید، طلا و نقره، رنگها، هر یک نقشی را بر عهده میگیرند تا چشم جهان بین بتواند در اثر، هستی را سیر و سیاحت کند.
این امر که موازنه عدمی در ایران اصل راهنما شد، این امر که ایران سرای اندیشه و عرفان و هنری شد در تلاش برای بیان استقلال و آزادی و فراخوان به استقلال و آزادی، لاجرم باید در عرفان ایرانی، در نقاشی ایرانی، در موسیقی ایرانی، به استمرار، بازگو میشد و بازگو میشود. عباس معیری، نقاش، مجسمه ساز، عارف مسلک، که از زبان سه تار نیز سخن میگفت، هنرمندی است که خود او، در مبارزه پیگیرش، بیانگر استقلال و آزادی بود، برای برخورداری ایرانیان از برابری و دوستی و صلح اجتماعی مبارزه میکرد. نقاشیهای او جهانی در صلح را مینمایانند و جهانیان را به صلحی میخوانند که تحقق آن به برخورداری همه انسانها از استقلال و آزادی است.
بدینقرار، تا وقتی که هنرهای ایران ترجمان استقلال و آزادی و دوستی هستند و هنرمندان این هنرها آثار جدید خلق میکنند که همه هستی حقوند را در خود، بیان میکنند، این اطمینان وجود دارد که استبداد از میان بر میخیزد و ایرانیان حیات ملی را در استقلال و آزاد و رشد بر میزان عدالت اجتماعی ادامه میدهند.
عباس معیری، آفریننده این هنر و خود و هنرش ایرانیان و جهانیان را به استقلال و آزادی، به صلح و دوستی، به امید میخوانند. همسر او، شیوا میداند که نقاش این زندگی نمیمیرد.
۳ آبان ۱۳۹۹
ابوالحسن بنیصدر