علی شفیعی; پیامدهای روانشناختی مدار بسته خشونت چه در سطح خاورمیانه و خواه جهان ( بخش چهارم )

  schafiei ali

در سه نوشته پیشین با اقتباس از نظرات ابوالحسن بنی صدر مدار بسته خشونت، از جنبه سیاسی تشریح گردید. در سلسله نوشته هایی که از این به بعد خواهند آمد، پیامدهای روانشناختی مدار بسته خشونت نزد افراد و گروههای سیاسی و اجتماعی، چه در سطح منطقه خاورمیانه و خواه جهان، بررسی میشوند.

روانشناسی مدار بسته خشونت از جنبه فردی:

مدار بسته خشونت دام و تله ای روانشناختی است که جهت ایجاد کینه و کدورت، و دشمنی و جنگ برقرار میگردد. این تله روانشناختی بدست زورمداران خشونتگر بر سر راه بیشمار انسانها گسترده میشود، تا در روانشناسی آنان صلح و صفا، و رشد و رفاه بی محل گردد و جای خود را به عصبانیت و غیظ، احساس قربانی بودن، کینه و نفرت و حس انتقام جویی دهد. چرا که بنابر نظر کاملاً درست ابوالحسن بنی صدر:

« چون اقلیتهای حاکم بر جامعه ها به دشمن برای حاکمیت بر اکثریت نیاز دارند. پس کاری را که دشمنی را بی محل کند و گستره خود انگیختگی را بیشتر و نظام اجتماعی را باز و تحول پذیر تر بگرداند، البته نمی کنند. » ( ۱ )

حال روانشناسی فردی که به دام مدار بسته خشونت گرفتار آمد، پنج علائم روانشناختی ذیل را نمایان میکند:

الف. مدار بسته خشونت برای انسانی که به دام آن گرفتار میشود، وضعیت احساسی شدیدی را بوجود میآورد. چون این احساسات منفی هستند، به تن و روان فرد گرفتار به آن، آسیب میرسانند. در حقیقت او در این وضعیت تعادل روانی خویش را از دست میدهد، طوری که گاه بشدت ناراحت و عصبانی و آشفته و زمانی نیز غمگین و درمانده میگردد.

ب. هر فرد گرفتار در مدار بسته خشونت، بیش از هر چیز از جنبه عاطفی، مجبور میشود، از یک سر ایجاد کننده مدار بسته خشونت دفاع و سر دیگر آنرا مورد انزجار و کینه و نفرت خویش قرار دهد. این امر در روان او بریدگی و شکافی بشدت درد آور را بوجود می آورد. چرا که احساس صلح و صفا و امنیت در درون او ضعیف میشود.
ج. امر بسیار مهم روانشناختی که در درون فرد گرفتار مدار بسته خشونت بوجود می آید، اینست که اگر از یک سر پدید آورنده مدار بسته خشونت دفاع و پشتیبانی و از سر دیگر متنفّر و منزجر نشود، از جنبه اخلاقی احساس عذاب وجدان، و مقصر بودن به او دست میدهد. با وجود آنکه عقل او به او هشدار میدهد، نه نفرت و کینه و نه دفاع و پشتیبانی، حاصلی جز ماندن در مدار بسته خشونت ندارد. در واقع تضاد ویرانگری که میان عقل و احساس فرد پدید میآید، جز زیان و خسران برای تن و روح او، حاصل دیگری ندارد.

د. معمولاً هر دو سر ایجاد کننده مدار بسته خشونت، تاریخی طولانی از تحمل آزارها و بی عدالتی ها از سر دیگر مدار را، غالباً با تحریف تاریخ و آمیختن راست و دروغ بهم، جهت فریب و برانگیختن جانبداران خویش به همدردی بیشتر از یک سر مدار و غیض و نفرت از طرف مقابل، بوجود می آورند. از آنجا که این داده های « تاریخی » قابل آزمون و رد و قبول نیستند، فرد گرفتار مدار بسته با وجود آنکه صحت و عدم درستی آنها را نمیداند، مجبور به پذیرفتن آنها است. و این امر سبب روان پریشی بیشتری در او میگردد.

ذ. امور بالا سبب میگردند که روانشناسی فرد گرفتار زندان مدار بسته خشونت، میان دو قطب « بد و بدتر » که هر دو موجد مدار بسته خشونت هستند، گیر کند و ناچار به انتخاب یکی از دو قطب شود. فرد مزبور با این انتخاب، بنابر نظر بنی صدر، « بدترین » را انتخاب میکند. چرا که او با این انتخاب، هم ماندن در مدار بسته خشونت، و هم ادامه جنگ و ویرانی، هر دو را، تصدیق میکند.
آنچه در بالا آمد، بیان کننده روانشناختی فرد گرفتار در مدار بسته خشونت است.
حال پیامدهای روانشناختی مدار بسته خشونت از منظر روانشناسی اجتماعی شناسائی میشوند.

روانشناسی مدار بسته خشونت از منظر روانشناسی اجتماعی:

در هر مدار بسته خشونتی که ایجاد شود، پویایی های روانی ـ اجتماعی هفتگانه ذیل قابل مشاهده و شناسایی هستند. این پویایی های هفتگانه عبارتند از:

۱. پویایی جدایی و تفرقه:
در روانشناسی اجتماعی مدار بسته خشونت، پویایی جدایی، افتراق و پراکندگی افراد و گروههای گرفتار در مدار بسته، به اوج خود میرسد. بیش از همه در میان گروهای سیاسی و عقیدتی چند دسته گی و انشعاب بوجود آمده و افزایش می یابند. پدیده روانی ـ اجتماعی جدائی و پراکندگی در جوامع گوناگون انسانی و عقیدتی که مدار بسته خشونت حاکم است، قابل مشاهده است.
برای مثال مدار بسته خشونتی که هم اکنون در خاور میانه توسط حماس و دولت اسرائیل ایجاد گشته، نه تنها سبب جنایات هولناک دولت اسرائیل علیه مردم بی گناه فلسطینی ساکن نوار غزه شده است، بلکه انعکاسی جهانی در سراسر دنیا پدید آورده است. این بازتاب جهانی باعث پویایی جدائی ها و پراکندگی ها میان جانبداران هر دو سرمدار بسته گشته است. طوریکه بیشمار سرزنش ها و کدورت ها را هم در سطح منطقه خاورمیانه و هم جهان در بین اقشار گوناگون اجتماعی و عقیدتی بوجود آورده که ابعاد آن روز به روز شدت بیشتری بخود میگیرند.
۲. پویایی تحقیر و خوار شمردن یکدیگر:
همراه با ایجاد پویایی جدایی و تفرقه در روانشناسی مدار بسته خشونت، پویایی استحقار و بی ارزش شمردن یکدیگر نیز شدت میگیرد. بدین شکل که هر دو سر مدار بسته خشونت، یکدیگر را زبون و خوار و جنایتکار قلمداد میکنند. این خرد و حقیر شمردن یکدیگر تا جایی افزایش می یابد که حتی هر دو سر مدار بسته، حق حیات را نیز از یکدیگر سلب میکنند.
برای مثال این روزها مردم جهان شاهد هستند که ارتش اسرائیل در نوار غزه چه جنایت هولناکی را علیه کودکان و زنان و مردان فلسطینی ساکن در آنجا مرتکب میشود. از جنبه روانشناسی اجتماعی، پیش درآمد این جنایات هولناک، تحقیر و خوار شمردن یکدیگر از جانب هر دو سر مدار بسته است. طوریکه در شعارهایی که هر دو طرف بیان میکنند، حق حیات را از یکدیگر سلب میکنند.
۳. پویایی ایجاد کینه و دشمنی:
بدنبال پویایی جدایی و تحقیر، پویایی آزردگی، بیزاری، نفرت و دشمنی نزد افراد و گروههای دو سرمدار بسته خشونت بوجود می آید. بروز احساس کینه و دشمنی نزد هر دو طرف نزاع در مدار بسته خشونت، چنان امر عادی جلوه میکند، که در روانشناختی هر دو طرف متخاصم، حق مسلم خویش تلقی میگردد.
در عمل پویایی ایجاد احساس کینه و دشمنی، زمینه ساز تمامی تجاوز ها، جنایات، جنگها و ویرانگری ها در همه زمانها و مکانها بوده و هست. در حقیقت هدف اصلی ایجاد مدار بسته خشونت، بوجود آوردن پویایی کینه و دشمنی، آنهم برای همیشه است. اگر این دو احساس کینه و دشمنی از میان بروند، دیگر محلی برای جنگ افروزی باقی نمی ماند. در نتیجه مدار بسته خشونت کارایی خویش را از دست میدهد.
۴. پویایی ایجاد ترس و نگرانی:
در روانشناسی اجتماعی مدار بسته خشونت، پویایی ایجاد ترس و دلهره، و نگرانی از وقوع پیامدهای بسیار بدتری که در آینده رخ خواهند داد، روانشناسی انسانهای گرفتار در مدار بسته خشونت را احاطه میکند. ترس و نگرانی در درون انسانها بتدریج منجر به ایجاد احساس و اندیشه بی تفاوت گشتن نسبت به حقوق انسان میکند. در واقع شعور و شعار « خود را از مهلکه نزاع دور نگاه داشتن »، علامت بی تفاوت گشتن نسبت به حقوق انسان است. وقتی احساس ترس و نگرانی اقشار و گروههای اجتماعی گوناگون در منطقه خاور میانه و در سطح جهان را احاطه کرد، حتی معتقدان به ادیان گوناگون را نیز دچار خود میکند. در حقیقت دوام و قوام و استمرار مدار بسته خشونت به احساس و اندیشه بی تفاوتی نسبت به حقوق انسان نیاز دارد. و این بی تفاوتی نتیجه ترس و نگرانی که مهمترین محصول مدار بسته خشونت است، حاصل میگردد.
۵. پویایی ایجاد حس انتقام جویی:
بدنبال پویایی ترس و دلهره در روانشناسی اجتماعی مدار بسته خشونت، پویایی خشم و غضب، و ایجاد حس انتقامجویی، در درون انسانهای گرفتار در مدار بسته خشونت امری عادی جلوه میکند. روانشناسی انتقامجویی در طی زمان به خشونت و قهر زبانی و فیزیکی مشروعیت میدهد و آنرا بیشتر نیز میکند. چرا که پویایی حس انتقامجویی زمینه ساز جنگ و ویرانی است.
در نوشته ای دیگر روانشناسی انتقامجویی را بیشتر تشریح و شناسایی خواهم کرد.
۶. پویایی خشونت ستایی و جنگ افروزی:
مهمترین علامت روانشناسی اجتماعی مدار بسته خشونت، ستایش از خشونت و اعمال خشونت را راه علاج دانستن است. در واقع خشونت را ضرورت دانستن، پایه و اساس و زمینه ساز جنگ افروزی ها و ویرانگری ها است.
یکی از بارزترین علائم روانشناختی ایجاد مدار بسته خشونت، القاء این امر است که « جنگ تنها راه عدالتخواهی و استقرار امنیت است. » بهمین دلیل نیز جانبداران مدار بسته خشونت « جنگ را سیاست، ولی با ابزاری دیگر » تعریف و القاء میکنند.
۷. پویایی اسطوره سازی و رواج کیش شخصیت:
در روانشناسی اجتماعی مدار بسته خشونت، پویایی اسطوره سازی و رواج کیش شخصیت به اوج خود میرسد. طوریکه اسطوره ساختن نزد هر دو طرف مدار بسته، امری دینی و عقیدتی تعریف و القاء میشود.
از دید ابوالحسن بنی صدر، نویسنده کتاب « کیش شخصیت »، یکی از مهمترین کارهای « دین از خود بیگانه گشته » ( قول بنی صدر ) اسطوره سازی و رواج کیش شخصیت است. در اینکار اقوام، ملتها، و شخصیتهای سیاسی و مذهبی شکل « خدا صولت » پیدا میکنند و پرستیده میشوند. از جنبه روانشناسی، یکی از بارزترین محصولات مدار بسته خشونت، رواج اسطوره سازی و کیش شخصیت است. این امر نیز به نوبه خود سبب ساز افزایش خرافات و جهالت و خشونت و جنگ افروزی میشود.
این امر از اهمیت زیادی برخوردار است که بدانیم، هفت پویایی روانشناسی اجتماعی مدار بسته خشونت، که شمارش و شرح داده شدند، همانند حلقه های زنجیری به یکدیگر متصل هستند. و در عمل برای انسانهای گرفتار مدار بسته خشونت، همواره بحرانهای روانی ـ اجتماعی ایجاد میکنند.

در حقیقت پایدار ماندن روابط سلطه گر ـ زیر سلطه و دوام و قوام و استمرار نظامهای استبدادی، از طریق گستردن دام روانشناختی مدار بسته خشونت، مهیا و میسر میگردد. چرا که کار مدار بسته خشونت، ابتدا ایجاد مرز بندی میان انسانها، سپس آنها را دشمن یکدیگر کردن، و در انتها برانگیزنده و مروج جنگها کردن است.
کار مدار بسته خشونت علاوه بر اینها، به مرز بندی میان فرهنگها، عقاید و ادیان نیز سرایت کرده و انتقال داده میشود.
چرا که مدار بسته خشونت چیزی جز کشیدن دیوارهای ذخیم ذهنی و عینی میان انسانها، رواج بدبینی نسبت به یکدیگر، و داوری و پیش قضاوتی های غلط در باره یکدیگر کردن نیست.

از آنجا که دادن نقش قربانی به متجاوز، بخش عمده ای از تبلیغات خشونت گران موجد مدار بسته خشونت را تشکیل میدهد، در نوشته بعدی به نقش قربانی دادن زورمداران بخود، از دید روانشناختی خواهم پرداخت.

منابع و مأخذ ها:

( ۱ ) نگاه کنید به کتاب « انقلاب » نوشته ابوالحسن بنی صدر، تحت عنوان « رابطه قدرت با ایدئولوژی » صفحه 143 کتاب؛ تاریخ انتشار: خرداد ۱۳۹۶؛ انتشارات انقلاب اسلامی.