اسامی ۱۵۷ استاد دانشگاه اخراجی در حکومت های های احمدی نژاد و روحانی و رئیسی
انقلاب اسلامی در هجرت: لازم به یادآوری است که تصفیه و اخراج اساتید دانشگاه ها، نه از سال ۱۳۸۴، بلکه چندی بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۷ و با مطرح شدن خودی و غیر خود و تبعیض بین متخصص و مکتبی آغاز گرفت. با پروژه "انقلاب فرهنگی" و تعطیلی دانشگاه ها که پروژه ای علیه ریاست جمهوری آقای ابوالحسن بنی صدر نخستین و تنها منتخب آزاد مردم ایران بود، ادامه یافت و نهایتاً با کودتا در خرداد ۱۳۶۰ علیه جمهوریت و رأی مردم، شدت گرفت. آقای هاشمی رفسنجانی از افراد مؤثر در این پروژه و کودتا بود.
روزنامه اعتماد- بنفشه سامگیس: اواخر سال ۱۳۹۱، چند روز پیش از برگزاری ششمین دوره انتخابات نظام پزشکی، زمانی که فهرست ردصلاحیت شدهها منتشر و معلوم شد اغلب چهرههای منسوب به اصلاحطلبان، در گزینش سیاسی و با حکم نهادهای نظارتی، از حضور در انتخابات منع شدهاند، یکی از جراحان معروف که عضو هیات علمی یکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور بود، برایم خاطرهای تعریف کرد: «من در دوران دانشجویی از طرفداران آقای هاشمیرفسنجانی بودم، در جلسات تحکیم وحدت شرکت میکردم و پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۶، به عنوان یک شهروند مستقل برای آقای خاتمی تبلیغ میکردم. اواخر سال ۱۳۸۸، وقتی کامران دانشجو مسوولیت وزارت علوم را در دست داشت، من در دانشگاه علوم پزشکی [.....] معاون آموزشی بودم. در جلسهای که وزرای علوم و بهداشت حضور داشتند و معاونان دانشگاهها هم دعوت شده بودند، آقای دانشجو به من گفت ما از سابقه فعالیتهای سیاسی و نظرهای شما با خبریم. اگر از هواداری آقای هاشمی اعلام برائت نکنید، شاید مجبور به تصمیم دیگری باشیم که این تصمیم هم چندان به نفع شما نیست. من به آقای دانشجو گفتم به نظر میرسد وزیر محترم بهداشت باید در این باره تصمیم بگیرند، چون مسوولیت دانشگاههای علوم پزشکی با ایشان است. آقای دانشجو در جواب من گفت، وقتی پای منافع دولت به میان بیاید، مرزبندی مسوولیتها معنایی ندارد..... چند هفته بعد از این گفت و شنود، بنده با حکم ریاست دانشگاه از معاونت عزل شدم.»
دو دهه حذف به جای مدارا:
به گزارش اعتماد، اولین قدمها برای پاکسازی دانشگاههای کشور از نیمه دوم سال ۱۳۸۴ آغاز شد؛ چند هفته بعد از آغاز فعالیت دولت نهم. پاییز ۱۳۸۴، محمدمهدی زاهدی (وزیر علوم در دولت نهم) صدرالدین شریعتی را به ریاست دانشگاه علامه طباطبایی منصوب کرد و ریاست دانشگاه تربیت مدرس را به فرهاد دانشجو که از دوستان قدیم رییس کابینه نهم بود سپرد و عباسعلی عمیدزنجانی؛ فارغالتحصیل مدرسه علمیه حجتیه را بر صندلی ریاست دانشگاه تهران نشاند (نیمه زمستان ۱۳۸۶، فرهاد رهبر به جای عمیدزنجانی به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد). پایان مهر ۱۳۸۴ محمود احمدینژاد در دیدار با استادان بسیجی دانشگاههای کشور، این استادان را خطاب پیام خود قرار داد و گفت: «... بخش مهمی از فعالیت شما، انتقال فرهنگ انقلاب است. باید فضای دانشگاهها به غایت انقلابی و آرمانی باشد تا پیشرفت و جهش علمی در کشور رخ دهد. تحولات بزرگ را در این فضا میتوان زمینهسازی کرد. ملت با تصمیم قاطع خود، گفتمان غالب در فضای عمومی کشور را تغییر داد و از گفتمان سکولار به گفتمان عدالت برگرداند. ریشه بسیاری از مشکلات دانشگاهها مبانی علمی دارد. نظام آموزشی و نوع نگاهی که به تولید علم حاکم است، باید عوض شود. دانشگاهها باید پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. بسیج میتواند این موضوع را در متن جامعه جاری کند.»
پروژه حذف استادان منتقد از دانشگاهها، کمی بعد از این حرفها شروع شد؛ از خرداد ۱۳۸۵ و با صدور حکم بازنشستگی همزمان ۱۰ استاد و عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران؛ دکتر حسنعلی درودیان، دکتر محمد آشوری، دکتر رضا رییس طوسی، دکتر احمد ساعی، دکتر حسین صفایی و.... اولین «بازنشستهسازی»، تجمع دانشجویان دانشکده حقوق را به دنبال داشت که معاون دانشجویی دانشگاه تهران، در جواب دانشجویان معترضی که در تقدیر از استادان اخراج شدهشان، سرود «یار دبستانی من» میخواندند، گفت: «حکم بازنشستگی استادان دانشکده حقوق، طبق قانون صادر شده، زیرا براساس قانون، دانشگاه مکلف است تا استادانی که به سن ۶۵ سال میرسند را بازنشسته کند. موضوع، گزینش فردی خاص نبوده بلکه هدف اجرای قانون بوده تا امکان به کارگیری و استخدام نیروهای جدید در دانشگاه فراهم شود.»
در ابتدا، همه اتفاقات، پوششی ساده داشت و همه چیز، قابل باور بود. حتی وقتی دکتر احمد ساعی که بعد از ۲۳ سال تدریس وادار به بازنشستگی شده بود، به خبرگزاری ایسنا گفت که حکم بازنشستگیاش، «تکبرگهای» بوده که از صندوق پستی دانشگاه برداشته هم، هیچ کسی ظن نبرد که صدور حکم بازنشستگی همزمان برای ۱۰ استاد، قله کوه یخ «حذف» و صفحه اول از پروژهای است که قرار است تا ۶ سال درازا داشته باشد.... محمود احمدینژاد، نیمه شهریور ۱۳۸۵ و در دومین سال ریاستجمهوری، خطاب به روسای دانشگاهها اعلام کرد: «نظام آموزش ما ۱۵۰ سال است که متاثر از نظام سکولار بوده و استعمار نیز به دنبال تعمیم نظام مورد نظر خود است. تغییر این فضا زحمت دارد و پیچیده است، اما کار شروع شده است. دانشجوی امروز باید در دانشگاه بر سر رییسجمهوری فریاد بزند که چرا استاد لیبرال و سکولار در دانشگاهها وجود دارد. دانشجوی امروز باید علیه فرهنگ لیبرالی فریاد بزند نه اینکه به عنوان مثال برای کیفیت غذا یا کم بودن عدس، فریاد کند.»
نیمه اسفند ۱۳۸۸، کامران دانشجو؛ وزیر علوم دولت دهم، تکالیف جدیدی برای مسوولان استانی مرکز جذب اعضای هیات علمی دانشگاهها تعیین کرد: «اساتیدی باید جذب هیات علمی شوند که قائل به مسیری باشند که مردم در ۹ دی و ۲۲ بهمن ترسیم کردهاند. باید اساتیدی در دانشگاهها تدریس کنند که هم متخصص باشند، هم به نظام اسلامی و عمود خیمه آن یعنی ولایت فقیه اعتقاد و التزام عملی داشته باشند.وظیفه دانشگاهها کادرسازی برای نظام جمهوری اسلامی است. باید افرادی به عنوان عضو هیات علمی فعالیت کنند که جهانبینی اسلامی داشته باشند و با این دیدگاه به تربیت دانشجو بپردازند. دانشگاههای کشور به اساتیدی نیاز دارند که در دانشگاه کادرسازی کنند تا جمهوری اسلامی ایران پابرجا و پیروز بماند. فرهیختگی به معنای احترام به قانون و مقدسات است. متاسفانه عدهای پس از انتخابات به دنبال تضعیف ولایتپذیری جوانان در جامعه رفته بودند و میخواستند ولایتپذیری ملت ایران را زیر سوال ببرند. شفاف و واضح میگویم افرادی مورد نیاز ما در دانشگاهها هستند که التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه داشته باشند. به مدرسینی نیاز داریم که دانشجویان را به عنوان پیاده نظام حزب خود دانسته و در مسیر ولایت و دین حرکت دهند.قاطبه دانشگاهیان کشور با مسیر انقلاب همسو هستند و هر کسی نتواند در این مسیر حرکت کند بدون تعارف باید از جمع برود.به میزان مورد نیاز، افراد دلسوز در وزارت علوم داریم که بخواهیم افراد غیرهمسو از بدنه را خارج کنیم و از این اقدام خود شرمنده نخواهیم بود. تخصصهای علمی در دانشگاهها توامان با دین خواهد بود و تعداد انگشتشماری که علیه نظام و مقدسات اسلام شعار میدهند به عدد انگشتان دست هم نخواهند رسید که با این افراد برخورد قاطعی خواهیم کرد. روسای دانشگاهها هم حق ندارند کسی را در دانشگاهها جذب کنند که در مسیر التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی حرکت نمیکند. وزارت علوم هیچ مماشاتی با حزب و گروهی در این زمینه نخواهد داشت و با مبلغین فرهنگ غربی و سلطنتطلبانه در دانشگاهها برخورد میکند.»